تربيت حس مذهبي در کودکان و دانش آموزان
الله لا اله الا هوالحی القیوم
دینی ، داستان ء عکس دینی ء شعر و...
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 21:50 ::  نويسنده : الهام انصاری

اصولايادگيري و پذيرش ارزش هاي ديني و مذهبي در سه مرحله به ترتيب زير صورت
مي گيرد:

 


 مرحله اول : در اين مرحله، کودکان نخست در اقتدار و تسلط والدين هستند و در
پذيرش مقررات ديني و ارزش ها و ضد ارزش ها و تن دادن به خواسته هاي والدين و مربيان
تنها براساس پيامدهاي جسماني و آني (اصل لذت والم) داوري مي کنند و درک درستي از
خوب بد افعال ندارند.
 
مرحله دوم : در اين مرحله، کودکان در پذيرش ارزش هاي ديني تابع تائيد ديگران
(والدين، مربي، دوستان، محيط و موقعيت اجتماعي) و اقتدار آنان هستند، انگيزه اعمال
کودکان در اين مرحله حفظ موقعيت اجتماعي و مورد قبول ديگران واقع شدن است و اين
اقتدار جمع و گروه که حاکم بر ذهن کودک است عامل انجام عبادت و اطاعت است.
  
 مرحله سوم: در اين مرحله پذيرش ارزش ها و دستورهاي ديني متربيان براساس
اعتبارشان از ديدگاه دروني و شخصي صورت مي گيرد، نه به سبب اقتدار تحميل شده
از خارج (از طرف والدين و مربيان) و نه تحت تاثير شرايط بيروني.
اين مرحله از پذيرش ارزش هاي ديني پايدارترين و اصيل ترين شکل درک دستورات
ديني و اطاعت از آنهاست چرا که نقش ارزش ها و احکام ديني براي متربيان مطلوب
است و مقبوليت يافته، درون او ريشه دوانيده است و عامل اطاعت برخلاف مرحله قبل
دروني است.

در نتيجه حتي اگر شرايط خارجي تغيير کند، عقيده و عمل متربيان نسبت به ارزش هاي
مذهبي، پايدار مي ماند. براي دروني کردن ارزش هاي ديني، بايد از تکيه صرف بر
الفاظ و تحکم جبرانه بر آنان دوري جست و به تدريج با تقويت شخصيت مستقل و
رشد درک و بينش و قدرت انتخاب آنان پيش رفت و آنان را در مسير خوديابي و
خودآگاهي ياري کرد و از مرحله ديگر پيروي به خود پيروي سوق داد تا با تمايل و
اراده و انتخاب شخصي و به صورت ريشه دارتر تعلقات مذهبي را بپذيرد.
آموزش مفاهيم ديني بدون تلاش براي رشد قدرت انتخاب و درک و تجزيه و تحليل و
علاقه مندي شخصي آنان به مسائل و مفاهيم ديني چندان موفق نمي باشد چرا که
وقتي از جو سلطه و اقتدار بر تحکم صرف که از طرف والدين و مربيان به او تحميل
مي شود بيرون برود، به تعليمات مذهبي بي اعتنا مي شود، بنابراين الگوهاي تربيت
ديني مناسب مي تواند عملاضرورت ارزش هاي ديني و اعتقادات مذهبي را در درون
فرد به صورت باور دروني در آورد متقابلانارسايي در شيوه هاي ارائه مذهب نه تنها به
صورت مقطعي بلکه در دراز مدت به بنيان هاي اعتقادي فرد لطمه وارد مي کند با
توجه به اينکه متربي به لحاظ سني، در چه دوره اي به سر ببرد بخصوص در دوران
نوجواني و جواني که از حساسيت ويژه اي برخوردار است. برخوردهايي مانند تعبد
محض، عدم پاسخگويي صحيح به سوالات متربي و آميختن سنت هاي غلط با
 آموزه هاي ديني همه آثار سوء غير قابل جبران به بار خواهد آورد و چه بسا او را به
طور کلي از مسير دين خارج نمايد. بنابراين با احترام به شخصيت متربي و تشويق
سازنده آنان و ايجاد فضايي سرشار از مهر و عاطفه و صميميت در خانه و مدرسه و
شرکت دادن متربيان در گفتگوها و تصميم گيري ها در پرتو ارتباطي سازنده و هدايت
گرانه مي توان آنان را با مقررات و ارزش هاي ديني آشنا کرد. آنچه واضح و آشکار
است اين است که از يک منظر به ايجاد انگيزه و علاقه براي تعميق بينش ديني و
تربيت مذهبي متربي، داشتن ارتباطي صحيح با آنان بسيار با اهميت است.
قدم اول در اين مسير شناخت و سطح درک متربي است. آن چنان که هست نه آن
چنان که ما تصور مي کنيم. قدم دوم آگاهي به سطح درک اخلاقي متربي است.
 قدم سوم شناخت وضعيت روحي و حالت متربي در زمان حاضر است. قدم چهارم
گوش دادن کامل به سخنان و نظرات متربي و توجه به خواسته ها و احساسات.
قدم پنجم پذيرش متربي است آن چنان که هست نه آن سان که بايد باشد. قدم ششم
احساس همدلي و همدردي با اوست تاامنيت و آرامش خاطر پيدا کند و احساسات منفي را کنار بگذارد.
قدم هفتم و مهمترين اصل آن است که عزت نفس و کرامت انساني متربي حفظ و
تقويت و شکوفا شود اظهار محبت و صميميت و داشتن روش آزادمنشانه و باز توام با
جهت دهي مثبت به احساسات و علائق متربيان بيش از پيش بر اعتماد به نفس آنان
مي افزايد و آنان را در جهت شکوفايي شخصيت و عزت نفس بيشتر ياري مي دهد.
 آنچه مهم است روش اعمال آموزش هاي ديني است. عدم تحول در آموزش هاي
ديني موجبات دين گريزي متعلم مي گردد.
 آموزش هاي ديني نه به شکل شرطي و تعبدي بلکه بايد به روش فعال و همراه با
پرسش و پاسخ باشد.
عدم کارايي کتب ديني در رشد مذهبي از ديگر مسائلي است که بايد در تربيت ديني
بدان توجه داشت.
دليل اين امر اين است که چون طرح مطالب به گونه اي است که محرک مناسب
جهت جذب آن به شکل کارآمد وجود ندارد بنابراين لازم است در شيوه هاي تدريس
اين کتب تجديد نظر گردد، به نظر مي رسد بهره گيري از روش کاوشگري حس
خلاقيت و رغبت دانش آموزان را به طرز بسيار مطلوبي ارتقا خواهد بخشيد.
 همچنين از ديگر روش هاي تربيت ديني جهت رشد خلاقيت در متربي روش
اکتشافي است، طرح موقعيت هاي مبهم، راز آلود و نمادين در تربيت ديني نه براي
سردرگمي و گيج کردن ذهن متربي و نه براي اتلاف وقت و يا فرار از برنامه و روش و
هدف مشخص بلکه جهت ايجاد فرصت کشف و خلاقيت و به منظور فراهم ساختن
امکان تعلق و تفکر و تدبر و بويژه تخيل فعال است تا متربي به کمک نيروي ابتکار و
ابداع و ياري گرفتن از فطرت خداجوي خود سرمايه هاي نهفته در طبيعت خويش را
شخصا به ثمر برساند.
 در اين روش فرد تجربيات دروني و احساسات و افکار را به شکل پديده هاي حسي و
وقايعي که در دنياي خارج اتفاق مي افتد بيان مي کند و منطق آن با منطق معمول
روزمره متفاوت است. نکته مهم اين است که در واقع فرايند دستيابي به حقايق ديني
مهمتر از ارائه مستقيم آنهاست. چگونه ياد گرفتن مفاهيم مهمتر از چقدر ياد گرفتن
آنهاست، رغبت عاطفي به ارزش هاي ديني مهمتر از تراکم ذهني اطلاعات ديني است.
 ارائه نشانه هاي ديني مهمتر از ارائه نمايش هاي ديني است، پرورش حس ديني برتر
از پرورش ذهني ديني است. با اين همه با توجه به تبليغات مسموم که بنيان هاي
اعتقادي متربيان جامعه را تهديد مي کند و رشد منابع اطلاعاتي در هزاره سوم و وجود
آموزش هاي مجازي از طريق رسانه هايي همچون اينترنت و جذب جوانان به گروه
هاي ديني که بنيان هاي درستي ندارد، سخن اين است که اگر متوليان تربيت به فکر
دگرگوني در شيوه هاي آموزش مسائل ديني نباشند، دير يا زود منتظر به تاراج رفتن
سرمايه هاي جوان در اين جامعه بايد باشيم.
از عارضه هاي شفاف عصر اطلاعات سرگشتگي، سردرگمي و بي پناهي انسان هاست و
در نهايت به دام اعتياد و انحرافات افتادن از آثار بارز آن است که گريبانگير جوامع
کنوني است، بنابراين در اين برهه زماني مملو از بحران، تربيت ديني و تقويت ديني به
عنوان عامل کنترل دروني و بازدارنده مي تواند انسان را از خطرات اجتماعي و رواني و
سقوط حتمي نجات بخشد. آميزش مذهب با آموزش هاي هنري و علمي از ديگر
راه هاي مثبت آشنايي متربيان در جامعه با مباحث مختلف ديني است.
همچنين بازگشت به فرهنگ اسطوره اي و ادبيات عرفاني است که خود زبان ويژه اي
را مي طلبد و مخاطب نيز با آن همدلي مي کند.
زباني که از ياد رفته است و لازمه اشاعه اين فرهنگ بازگشت به فرهنگ ديرينه و
متون عرفاني شرق است، مرور بر ادبيات عرفاني ما که سرشار از مباني اعتقادي و ديني
و لطايف و ظرايف مسائل مذهبي و ملي است، جذابيت هاي ديني را براي نسل جوان
دو چندان مي کند و در خاتمه بايد گفت تحول در رويکرد تفکر ديني و آموزش هاي
مذهبي لازمه حيات نسل جوان است و در هر صورت بايد پذيرفت، تربيت ديني مثبت
در جامعه کنوني ما عامل موفقيت و نجات بخشي جوانان ما از بي هويتي و به دام
افتادن در ورطه بي ديني و از هم گسيختگي ديني است و کلام آخر اينکه ما بايد
بدانيم ما آمران به معروف و ناهيان از منکر، خود عاملان به امر معروف و نهي از منکر
باشيم تا متربيان ظريف انديش و متعلمين لطيف نگر را عملاتحت تاثير خود قرار
دهيم.
خانواده اولين مأمن و جايگاهي‌ است كه گوهر وجودي انسان در آن شكل مي‌گيرد
و مي‌تواند پديد آورنده انساني با ارزش از جهات مختلف به‌خصوص رشد و تربيت ديني و اعتقادي و يا برعكس، انساني دور از انسانيت باشد و در اين ميان والدين به‌عنوان اركان اصلي خانواده، نقشي اثرگذار و مهم در شكل‌دهي فطرت و سرشت پاك و بالفعل كردن صفات بالقوه مثبت فرزندان دارند.
به‌گونه‌اي كه اگر والدين از همان ابتداي حيات فرزندان با برنامه‌اي جامع، عميق و هماهنگ، عزم خود را براي تربيت آنان به‌ويژه رشد تفكرات و عقايد مذهبي و ديني جزم كنند و هيچ‌گاه وظيفه مهم تربيت ديني فرزندانشان را در حاشيه قرار ندهند، مهارت‌هايي در آنان شكل خواهد گرفت كه در طول زندگيشان قادر خواهند بود با تكيه بر معيارهاي تربيتي كه به‌تدريج در بطن خانواده آموخته‌اند در مسير صحيح رسيدن به هدف نهايي و آرامش حقيقي با كمترين تخطي و انحراف باقي‌بمانند.
براي بشر همواره عدم آگاهي و ندانستن! منشأ بسياري از دشواري‌ها و خلأهاي زندگي بوده است، لذا پرورش عقلي و خرد فرزندان بي‌هيچ ترديد به‌عنوان بزرگترين مسئوليت والدين به‌شمار مي‌رود و اين محقق نخواهد شد مگر با تربيت صحيح و آموزش درست مبتني بر دستورات اسلامي.
تربيت ديني كودكان در دوره خردسالي تنها با ايجاد احساسي خوشايند نسبت به مسائل ديني كه فقط با مشاهده اجراي منظم احكام و آداب ديني توسط اعضاي خانواده حاصل مي‌شود، در مراحل بعدي به وسيله ايجاد حس تقليد در كودك، موجب عادت به‌انجام فرايض ديني و نهادينه شدن خواهد بود.
تشويق و نوازش والدين در هنگام انجام فرايض ديني كودك باعث افزايش انگيزه و ميل او به انجام فرايض خواهد شد.
از طرفي خوشايندكردن اجراي احكام براي كودكان، تضمين‌‌كننده آينده‌ روشن تربيتي آنها خواهد بود.
البته ذكر اين مطلب ضروري است كه شيوه والدين بايد منطبق بر روش آزاد‌منشانه و مبتني بر محبت دوسويه و احترام متقابل بين والدين و فرزندان ‌باشد.
علايق ديني والدين اگر موجب انتخاب شيوه‌هاي نادرست تربيتي (مستبدانه) و زياده‌خواهي آنان در اين زمينه و مانع از انجام داوطلبانه آداب ديني شود بي‌شك تأثيري مستقيم در بروز ناهنجاري‌ها، بزهكاري‌ها و جرايم در جامعه خواهد داشت.
فطرت انسان كه دربردارنده عميق‌ترين گرايش‌‌هاي فطري از جمله احساس مذهبي است، وسيله‌اي مطمئن در جهت رشد عواطف ديني كودكان است كه اگر زمينه شكوفايي آن فراهم شود به‌سرعت رشد مي‌كند.
 اگر مهارت والدين در ارائه پاسخ‌ها و دلايل كوتاه، ساده و قابل فهم و به‌دور از استدلال‌هاي پيچيده كه فراتر از سطح درك و ظرفيت ذهني كودك باشد، تأثيري مهم در پرورش و رشد احساس مذهبي كودك دارد و پايه و اساس جهان‌بيني و تفكرات ديني او را در آينده شكل خواهد داد.
 امروزه خانواده‌ها به‌دليل نداشتن مهارت‌هاي لازم در اين راستا با چالش‌هايي جدي در راه تربيت ديني فرزندان مواجه هستند؛ مشكلاتي كه پيچيده‌تر شدن جوامع و ارتباطات بر آن دامن مي‌زند. مواجهه منطقي با اين چالش‌ها زماني صورت مي‌پذيرد كه والدين بتوانند آنها را به خوبي شناسايي كرده و به‌آگاهي كامل نسبت به آنها برسند.
در اين مورد مي‌توان به دو چالش مهم اشاره كرد:
اول آنكه عدم تطابق هماهنگي ميان آموخته‌هاي ديني در جامعه و خانه، فرزندان را دچار سردرگمي و تضاد كرده و موجب ناتواني او در انتخاب صحيح مي‌شود، لذا براي حل مشكلات و يافتن پاسخ، به همسالان خود مراجعه مي‌كند كه معلوم نيست چه پاسخي دريافت خواهد كرد، چرا كه او در راستاي تأييد شدن حركت مي‌كند و اين حركت، خود عامل اصلي مواجه شدن فرزندان با مشكلات و چالش‌هايي در آينده خواهد بود.
از ديگر چالش‌هاي مهم كه مي‌توان به آن اشاره كرد، سلطه تربيت رسانه‌اي (به معناي تحت نفوذ قرار گرفتن فعاليت‌هاي خانه و جامعه به‌وسيله رسانه‌ها و رايانه‌ها) است كه موجب تغييرات ناآگاهانه و تحميلي به‌عنوان زيان‌بارترين تغيير در زندگي مي‌شود.
وسايل ارتباط جمعي به‌طور عام و تلويزيون به‌طور خاص به دليل ارائه برنامه‌هاي متنوع و جذاب، كودكان و نوجوان و حتي بزرگسالان را به‌سوي خود مي‌كشاند و به رفتار آنها جهت مي‌دهند و اين تأثيرگذاري گاهي به‌گونه‌اي است كه تغييرات ناخواسته‌اي بر تربيت كودك و نگرش‌هاي ديني او موجب مي‌شود.
شايد بتوان گفت كه اگر خانواده با اقدامات ماهرانه خود زمينه تقويت مهارت‌هاي ديني فرزندان را فراهم آورد، آنها در آينده تنها تحت‌تأثير مشاهدات منطبق بر اصول ديني
حركت كرده و در صورت لزوم دست به اصلاح تفكرات و اطلاعات دريافتي ناصحيح از رسانه‌ها خواهند زد.
بنابراين در مواجهه با چالش‌هاي جدي خانواده‌ها در عصر حاضر، تقويت معنويت در نهاد خانواده به ترميم و تقويت پيوندهاي درون خانواده و به‌تبع آن افزايش قدرت تحليل مسائل پيش روي فرزندان منجر خواهد شد تا بتوانند مشاهدات خود را به نقد كشيده و اصلاح كنند.
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

خداوندا به من بیاموز: دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند و بخندم با کسانی، که هرگز شادیهایشان را با من قسمت نکردند. ......................................... تبادل اطلاعات و تجربيات يكي از اهداف بزرگ زندگي در قرن بيست و يكم است.هدف ازايجاداين وبلاگ ارائه ي تجربيات ديني و فرهنگي در زمينه هاي مختلف و تبادل نظر با هم سن و سالان خوددرسراسر ايران سرفراز مي باشد.باشد كه با همت وتلاشي مضاعف در سال تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی يكي از آينده سازان ميهن عزيزمان باشيم. الهام انصاری ansarielham76@gmail.com
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الله لا اله  الا هوالحی
القیوم و آدرس samawat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خودرا در زیر بنویسید . در صورت وجود لینک ما در سایت شمالینک تان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 714
بازدید کل : 163355
تعداد مطالب : 157
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1